اخبار
- توضیحات
- بازدید: 774
برخی از میوهها دارای خواص درمانی منحصربهفرد و اعجابانگیزی هستند. یکی از این میوههای دارویی مربوط به کاکتوس است که گنجینهای ارزشمند درون خود دارد.
میوه کاکتوس همان گل این میوه زیبای مناطق بیابانی است که اکثر افراد تنها ظاهر خشک و پر از تیغ آن را میبینند، غافل از اینکه این گیاه شگفتانگیز سرشار از خواص درمانی است.
میوه کاکتوس به انواع شیوهها برای پختوپز مورد استفاده قرار میگیرد و یکی از خوراکیهای ارزان و بسیار مقوی پرطرفدار در کشورهای آمریکای شمالی و لاتین است.
بر اساس آمارها کاکتوس بیش از ۲۰۰ گونه مختلف دارد و اکنون کشت آن بهصورت صنعتی در مزارع بزرگ در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر انجام میشود.
کاکتوس حاوی طیف وسیعی از مواد مغذی، انواع آنتیاکسیدان و ویتامین از جمله A ،C ،E، آهن، کلسیم و کارتینوئیدها است و مصرف آن میتواند باعث کاهش کلسترول بد خون و نیز مقابله با ابتلا به انواع سرطانها شود.
از فواید دیگر مصرف میوه کاکتوس میتوان به کاهش قند خون، تناسب اندام، محافظت از سلولهای مغزی در مقابل آسیب و ابتلا به آلزایمر، سمزدایی از کبد و طحال اشاره کرد.
فیبر موجود در کاکتوس باعث کاهش جذب قند و چربی در بدن میشود و به این ترتیب از بروز چاقی و ابتلا به دیابت نوع دو در فرد جلوگیری میکند.
میوه کاکتوس بهعلت دارا بودن انواع آنتیاکسیدانها و مواد مغذی موجود در ساختار این گیاه از سوی متخصصان علوم تغذیه در دسته سوپرفودها قرار گرفته است.
گفتنی است؛ این میوه در آمریکای لاتین بهصورت پخته، کبابی با انواع خورشت و سوپ، در سالاد و حتی بهصورت مربا سرو میشود.
کارشناسان به افراد توصیه میکنند در صورت تمایل برای مصرف این میوه خوشطعم برای اولین بار حتماً احتمال وجود آلرژی غذایی را در نظر بگیرند و بهتر است کودکان خردسال از این ماده غذایی استفاده نکنند.
- توضیحات
- بازدید: 764
ایزابل آلنده نویسنده نامدار شیلیایی با انتقاد از ترامپ به بررسی وضعیت آمریکای لاتین در این مقطع زمانی پرداخت.به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دویچه وله، ایزابل آلنده در گفتگو با بخش اسپانیایی زبان خبرگزاری آلمان به بررسی وضعیت شیلی و آمریکای لاتین در این برهه از زمان پرداخت.
متن این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
* چرا با وجود همه دستاوردهای رییس جمهوری شیلی این همه نارضایتی از او وجود دارد؟
وضع دولت شیلی رو به وخامت گذاشته که بخشی از آن به این دلیل است که دولت خواستار برخی اصلاحات جدی است مانند بهبود وضع آموزش و پرورش یا اوضاع مالیات، اما خیلیها آماده انجام این اصلاحات نیستند و به همین دلیل سردرگمی زیادی ایجاد شده است.
در شیلی در عین حال نوعی ناامید از دستگاههای سیاسی هم وجود دارد. شمار کمی از مردم در انتخابات شرکت میکنند در حالی که قبلا آمار رایگیریها واقعا بالا بود. در زمان پینوشه رایگیری تقریبا اجباری بود و مردم در ابعاد وسیع رای میدادند ولی اکنون مشارکت سیاسی خیلی کم است و مخصوصا در میان افراد جوان یک ناامیدی بسیار چشمگیر دیده میشود.
* برای همین ما شاهد یک چرخش به راست در آمریکای لاتین هستیم؟
در آمریکای لاتین آونگ سیاسی از راست به چپ میرود و برمیگردد. معمولا وقتی ما چپترین دولتها را داریم، سیا مداخله میکند و آمریکا وارد عمل میشود و در چارچوب یک جنگ سرد عمل میکند. خیلی ممکن است که در انتخابات بعدی شیلی جناح راست برنده شود همان طور که ۴ سال پیش چپ پیروز شد. ما یک دولت دست راستی داشتیم که با تایید کامل کارش را شروع کرد و بعد میشل باشت به عنوان رییس جمهوری انتخاب شد. در حقیقت این خود او بود که موفق شد و احزاب چپ از وی حمایت نکرده بودند.
* و دوران ترامپ چه معنایی برای آمریکای لاتین دارد؟
نمیدانم ترامپ چقدر میتواند به آمریکای لاتین آسیب بزند. نمیدانم نهادهای آمریکایی آنقدر قدرت دارند تا بتوانند در برابر این گاو گنده که در ظرف شیشهای است، مقاومت کنند. در برابر کسی که بلد نیست چطور دولت را اداره کند، او هرگز این کار را نکرده، او هرگز در امور سیاسی مشارکت نداشته، او یک تاجر است و یک تاجر وسواسی و حریص است.
* اروپا میتواند متحدی برای آمریکای لاتین باشد؟ آیا در فقدان حضور آمریکا این شرایط تقویت میشود؟
فکر میکنم همین طور باشد مخصوصا این اتقاقهایی که دارد مثلا برای مکزیک میافتد برای من چنین احساسی را ایجاد میکند. زیرا ترامپ یک مبارزه واقعی را علیه کشور همسایه ما مکزیک ایجاد کرده است. نه تنها ایده ساخت یک دیوار که تقریبا شبیه دیوار چین است، تا مانع ورود مکزیکیها به آمریکا شود که کمپینی نیز در داخل کشور ایجاد شده و از آنها به عنوان دزد، متجاوز یا مردمی پست یاد میشود. همه اینها ممکن است موجب شود مکزیک به سمت اروپا گرایش پیدا کند. من که امیدوارم این طور شود.
* ارنستو کاردنال از نیکاراگوئه خودش را سیاستمداری مورد آزار معرفی کرده و فکر میکند باید پناهندگی از مکزیک یا آلمان را بگیرد. شما چطور فکر میکنید آیا به پناهندگی سیاسی اعتقاد دارید؟
من ارنستو کاردنال (یکی از برجستهترین شاعران نیکاراگوئه) را شخصا نمیشناسم، اما البته آثارش را خواندهام و مسیر او را میشناسم. از آنجا که خودم هم پناهنده سیاسی بودم، احترام زیادی برای مردمی که نمیخواهند در جاهایی زندگی کنند و ترس دارند احترام قایلم. به نظر میرسد کاردنال هم در نیکاراگوئه در آزار است، مهم نیست چه دولتی سر کار باشد او این حق را دارد که اگر احساس ترس دارد پناهگاهی داشته باشد.
* اولین موضوعی که به ذهن شما میرسد وقتی به آلمان فکر میکنید چیست؟
هنر. فلسفه. اولین چیز اینهاست. اما جنگ هم هست. پسامد جنگ نازیسم و همه این حرفها. اما فکر نمیکنم آلمان امروز اصلا چنین چیزی باشد. آنچه به ذهن من میرسد یک آلمان فرهنگی بسیار مترقی و بسیار فراگیر است.
* به رغم همه این گرایشهای راست افراطی؟
بله چون این تنها مشکل آلمان نیست. نئونازیسم و راست افراطی در آمریکا هم قابل حس هستند. با تبلیغات بسیار زیاد در هر جا در حال رو آمدن هستند. در آمریکا به طرزی باورنکردنی چرخشی به سمت راست به وجود آمده، جنبشی که تمام پیشرفتهای اجتماعی کسب شده را دارد ویران میکند و هیچ کس نمیداند ترامپ چه حد این دستاوردها را ویران میکند. اما در هر حال این دوران نمیتواند خیلی طوانی باشد و البته فکر نمیکنم آخرین بار هم باشد.
- توضیحات
- بازدید: 768
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از ایندیپندنت، به گفته محققان انسانها در مواجهه با کسانی که با آنها متفاوت هستند یک «تعصب ضمنی» دارند. برای مثال آنها از مردان سیاهپوست تنومند میترسند، ریاضیات را رشتهای مردانه میدانند و تحت تأثیر هزاران تعصب فرهنگی هستند. البته جای امیدواری وجود دارد زیرا به محض تشخیص مشکل و تلاش برای حل آن جامعه تغییر میکند و این تعصبات کمرنگ میشوند.
برای مثال دانشگاه ایالتی جورجیا توانسته تبعیض نژادی، قومی و اقتصادی را به طور کامل از فضای آکادمیک حذف کند. این موضوع توجه آفریقای جنوبی که هنوز هم میراث آپارتاید در آن مشهود است را به خود جلب کرده است. دانشگاه هاروارد نیز یک آزمون آنلاین را طراحی کرده است که براساس آن مردم درمییابند تا چه حد به طور ضمنی متعصب هستند.
پروفسور لیدیا ویلا-کوماروف در نشست سالانه انجمن پیشبرد علوم آمریکا (AAAS) در بوستون اعلام کرد ذهن بشر «یک ماشین عجیب است». مغز برای جبران محدودیتهایش چندین میانبر را ایجاد کرده است که میتوانند یک «خطای شناختی» از دانش به وجود بیاورند. پروفسور کوماروف در ادامه میگوید این خطای شناختی مانند خطای دید عمل میکند. وی میگوید اغلب مردم با این موضوع که تعصب ضمنی دارند مخالفند؛ اما این میانبرها به گروه خاصی از انسانها تعلق ندارند و تمام مردم از آنها استفاده میکنند.
کوماروف در این خصوص میگوید: «تمام ما در معرض تعصب ضمنی هستیم که به دلیل تاریخ تکاملی و فرهنگی ما ایجاد میشود. برای مثال در فرهنگ آمریکا فقط یک زن یا مرد سفید پوست از مردان سیاهپوست نمیترسند، حتی زنان ومردان سیاهپوست نیز واکنش مشابهی خواهند داشت. همه ما (زن و مرد) فکر میکنیم مردان در ریاضیات بهتر از زنان عمل میکنند».
ترس از تفاوت و بی اعتمادی به افرادِ متفاوت به این دلیل در درونمان ایجاد شد که انسانها در میان ببرها و شیرها و حتی انسانهایی که داراییهایشان را غصب کردند زندگی کردهاند. آنها فکر میکنند هر چیزی که متفاوت است برای بقایشان خطرناک است.
کوماروف در ادامه میگوید: «البته انسانها به راحتی ضعفهایشان را جبران میکنند. در نتیجه تشخیص مشکل [تعصب ضمنی] به رفع آن منجر خواهد شد».
پیش از این دانشجویان فقیر در دانشگاه جورجیا به اندازه دانشجویان ثروتمند مورد حمایت قرار نمیگرفتند. در نتیجه در انتخاب رشته و واحد با مشکل روبرو میشدند و در نهایت دانشگاه را ترک میکردند. این دانشگاه که 30 هزار دانشجو دارد برای رفع مشکل فوق، برنامهای را ترتیب داد که با استفاده از آن مشکل دانشجویان به موقع تشخیص داده و ارتباط آنها با مشاورین برقرار شود. در دوازده ماه گذشته 52 هزار جلسه مشاوره در این دانشگاه برگزار شده است.
نتایج این کار بسیار عالی بود و تعداد دانشجویانی که در چهار سال از این دانشگاه فارغ التحصیل شدند 30 درصد افزایش یافت. تعداد مردان سیاهپوستی که در رشتههای مهندسی، فناوری، علوم پایه و ریاضیات مدرک گرفتند 100 درصد افزایش داشت. این در حالیست که تعداد دانشجویان هیسپانیک (افراد اسپانیایی یا پرتغالی زبان در آمریکای لاتین) که در رشتههای فوق از این دانشگاه فارغ التحصیل شدند 200 درصد افزایش یافت.
- توضیحات
- بازدید: 814
به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در سرمقاله خود نوشت: مردم آمریکا با گذشت حدود یک ماه از آغاز به کار دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور این کشور، شاهد بی لیاقتی بدخواهانه وی بوده اند
افراد زیادی از توئیت های صبحگاهی و خبرهای روز گرفته تا کمدی های آخر شب را تماشا می کنند، عصبانی می شوند، مسخره می کنند و بعد گاهی با عصبانیت می خوابند.
افراد دیگر که اقلیتی بزرگ هستند، بیدار می مانند به خانواده ها، مشاغل و خانه های در حال از دست رفتن خود فکر می کنند. رئیس جمهور آمریکا به آنها تهمت مجرم بودن زده است هر چند این افراد مجرم نیستند. آنها تلاش کرده اند در آمریکا زندگی های شرافتمندانه ای را برای خود بسازند و ناگهان مانند افراد فراری نگران شده اند. این دسته افراد، منتظر خوردن ضربات مشت به در، ماموران ملبس به لباس مشکی، دستبند، خودروی پلیس و زندان هستند. مردم نگرانند که دولت آمریکا آنها، والدین یا فرزندانشان را پیدا کند، اسناد و اوراقشان را بخواهد و آنها را با خود ببرد.
حدود یازده میلیون نفر در آمریکا به طور غیر قانونی زندگی می کنند. ناگهان همه این افراد بر اساس فرمان رئیس جمهور در اولویت اخراج قرار می گیرند، تصور می شود همهشان مجرم هستند و همگی به همراه اعضای خانواده خود به از هم پاشیده شدن زندگیشان تهدید می شوند. چنین سرنوشتی ممکن است هر زمانی برای آنها رقم بخورد.
اینها توصیفی خیالی و انتزاعی نیستند. اینها خبر جعلی نیستند. آمریکای امروز، این ماه و امروز صبح به این شکل است.
مدافعان رئیس جمهور ترامپ می گویند تعداد دستگیری هایی که نهاد گمرکی و مهاجرتی آمریکا انجام داده با تعداد افرادی که در زمان ریاست جمهوری اوباما دستگیر شده اند، قابل مقایسه است(کسی که خودش یک اخراج کننده مهم و پرانرژی بود). این صحبت ممکن است موقتا درست باشد ولی شرایط کاملا متفاوت است. قول های انتخاباتی ترامپ، تعداد زیاد دستورات اجرایی وی در خصوص مهاجرت از جمله ممنوعیت ورود برخی مسافران از کشورهای اسلامی، الگویی مشابه دارند.
اقدامات ترامپ نشاندهنده کنار گذشتن احتیاط، عقل سلیم، رد اولویت های صحیح اجرای قانون -که بر امنیت مردم تاکید دارند- و نیز احترام نگذاشتن به قانون اساسی است. آنچه در اقدامات ترامپ اولویت دارد، ترس است.
نیروهای مجری قانون در زمان اوباما دستور پیدا کرده بودند بر دستگیری مجرمان مهم و افرادی که برای امنیت ملی خطرناک بودند، تمرکز کنند. ترامپ به نام تقویت «نیروی اخراج» خود، همه این محدودیت ها را کنار گذاشته است. ترامپ می خواهد تعداد نیروهایی را که با مهاجران برخورد می کنند، سه برابر افزایش دهد، توافقنامه های فدرال را برای بکارگیری ماموران پلیس محلی و ایالتی به عنوان ماموران مهاجرتی احیاء کند، تعداد مراکز بازداشتگاهی مهاجران را افزایش دهد و موجب افزایش تعداد زندان های خصوصی شود.
این دیدگاهی است که ترامپ در آغاز مبارزات انتخاباتی اش، تدریجا ترسیم آن را شروع کرد زمانی که، به کل یک کشور یعنی مکزیک این انگ را زد که صادر کننده افراد متجاوز و مجرمان مواد مخدر است. ترامپ به کل دین اسلام، این تهمت را زد که پرورش دهنده قاتلان در جهان است. این جریانی است که استیون بانن و استیون میلر دستیاران ترامپ با خود به کاخ سفید آورده اند.
این هیولا ساختن و غیر انسان نشان دادن افراد متولد خارج از آمریکا به کجا به غیر از سفیدتر کردن جعیت آمریکا ختم می شود؟ شما دروغ های ترامپ را شنیده اید: مهاجران تهدید محسوب می شوند در حالی که مهاجران مایه پیشرفت هستند. ترامپ گفته میزان قتل بالاست در حالی که پایین است. ترامپ گفته است جلوی ورود آوارگان به کشور گرفته نمی شود در حالی که اینها افرادی هستند که برای ورود آنها به کشور، دقیق ترین بررسی ها انجام می شود. ترامپ گفته است مهاجران و آوارگان، تروریست هستند در حالی که آنها افرادی هستند که از مواجهه با تروریسم گریخته اند.
افرادی که در برابر دولت آمریکا مقاومت می کنند کارهای زیادی را می توانند انجام دهند، ولی زمان زیادی وجود ندارد. کنگره مانعی بازدارنده محسوب نمی شود. تعداد دموکرات ها بیشتر است. دموکرات ها با صراحت انتقاد می کنند ولی فعلا مقاومتی نمادین دارند. جمهوریخواهان غالبا به افرادی تقسیم می شوند که از پرداختن به این موضوع خودداری می کنند یا به تمجید از ترامپ می پردازند.
ایالت ها و شهرها، آزادی عمل بیشتری دارند. بسیاری از شهرها و ایالت ها از جمعیت های مهاجر خود حمایت می کنند و به ماموران پلیس خود اجازه نمی دهند به طرح اخراج مهاجران ملحق شوند. این شهرها و ایالت ها در حال آماده کردن زمینه برای استفاده مهاجران از وکیل و کمک های دیگر هستند. دولت ترامپ به اشتباه این مکان ها یعنی «شهرهای امن» را قانون شکن خوانده و تهدید کرده است برای مجازات، بودجه فدرال آنها را قطع می کند. هنوز مشخص نیست دولت آمریکا چه اقداماتی را می تواند صورت دهد یا چه کسی در نبردهای حقوقی که بوجود خواهد آمد، پیروز می شود.
احساسات مخالفت با مهاجران و آوارگان و نیز شهرهای امن، به قوه مجریه فدرال محدود نمی شود. فرمانداران و قانونگذاران در ایالت های قرمز، مانع انتقال پول به ایالت های آبی و شهرهای موافق مهاجرت می شوند و سیاست های دیگر حمایت از مهاجران را متوقف می کنند. این نبرد، جنبه های زیادی دارد.
بهترین اهرم فشار دیگر که علاوه بر دادگاهها و قانون اساسی، قدرت مردم است. برگزاری اعتراضات و اقدامات عمومی، به افراد جرات می دهد به دیگران ملحق شوند و مایه امیدواری افراد آسیب پذیر شوند. اگر سناتورها و نمایندگان نمی توانند جرات نشان دهند، کلیساها، مدارس، افراد انسان دوست، سامانه های بهداشتی،کشاورزان و هنرمندان می توانند این کار را انجام دهند.
برگزاری اعتراض ها در فرودگاهها به ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا، به شکل باشکوهی غافلگیرکننده بود.
جان کلی، وزیر امنیت داخلی نیز بر اساس سخنانی که در جلسه تایید صلاحیت خود بیان کرد، درک خوبی از آمریکای لاتین دارد و حماقتی را که در اجرای سیاست های بی هدف و نظامی شده مهاجرتی وجود دارد درک می کند.
اتحاد میان کسانی که تهدید رئیس جمهور آمریکا را برای هویت کشورشان درک می کنند، می تواند به نیرویی برای مقابله با وی تبدیل شود و فرارسیدن روزی را که تب مخالفت با آوارگان و مهاجران پایان می یابد، تسریع کند
- توضیحات
- بازدید: 702
زندان ملی هائیتی در شهر پورتو پرنس قرار داشته و عنوان یکی از وحشتناک ترین زندان های دنیا را به خود اختصاص داده است. این زندان یکی از خشن ترین مراکز تربیتی در آمریکای لاتین بوده و هر مجرمی که به این مکان قدم می گذارد، آرزو می کند که هر چه سریع تر از این محل فرار کند. در این زندان ده ها نوع بیماری عفونی شیوع پیدا کرده و تقریبا هیچ خدمت بهداشتی به زندانیان ارائه نمی شود. از این گذشته، همه روزه این زندان شاهد ده ها نوع جنایت و جرایم خشونت بار می باشد
!- list price --> !-- or generating menu --> -- for generating menu --> عکس/ زندانی وحشتناک در آمریکای لاتین
!- list price --> !-- or generating menu --> -- for generating menu --> عکس/ زندانی وحشتناک در آمریکای لاتین
- توضیحات
- بازدید: 802
«کریگ دیر» رئیس امور کشورهای نیمکره غربی در شورای امنیت ملی آمریکا به دلیل انتقاد از سیاست های دونالد ترامپ رئیس جمهوری این کشور و مشاوران وی، از سمت خود برکنار شد.
به گزارش انتخاب، وی یک ماه پیش از سوی ترامپ برای احراز این پست منصوب شده بود.
یک مقام ارشد کاخ سفید در حالی که خواست نامش فاش نشود، تائید کرد که کریگ دیر دیگر در شورای امنیت ملی آمریکا وظیفه ای برعهده ندارد و به منصب سابق خود در دانشگاه دفاع ملی ایالات متحده بازگشته است.
مقام های فعلی و سابق دولت ترامپ، دلیل برکناری کریگ دیر را سخنان محرمانه وی در اندیشکده «ویلسون سنتر» واشنگتن عنوان کردند.
به گفته یکی از شرکت کنندگان در جلسات مباحثه این اندیشکده، مقام برکنار شده از دولت ترامپ به دلیل سیاست هایش در آمریکای لاتین و به ویژه روابط متزلزل با مکزیک انتقاد کرده بود.
ترامپ در هفته اول ریاست جمهوری خود حکمی در زمینه کشیدن دیوار بین آمریکا و مکزیک را امضا کرد. این تصمیم ترامپ باعث شد که رئیس جمهوری مکزیک سفر خود به واشنگتن را لغو کند.
کریگ دیر از سال 2001 عضو هیات علمی دانشگاه دفاع ملی آمریکا در واشنگتن بود. وی در سال 2010 به عضویت کالج امور امنیت بین المللی این دانشگاه درآمد.
به گزارش آسوشیتدپرس، کریگ دیر به درخواست این خبرگزاری برای اظهارنظر در مورد مساله برکناری خود پاسخی نداد.
همچنین مقام های اندیشکده یاد شده از اطلاع رسانی در این زمینه خودداری کردند و مباحثات این اندیشکده را خصوصی و غیررسمی خواندند.
کریگ دیر دومین مقام ارشد در شورای امنیت ملی آمریکا بود که ظرف یک هفته از قدرت کنار رفت.
ژنرال بازنشسته مایکل فلین مشاور امنیت ملی ترامپ هفته گذشته پس از افشای مذاکره با یک دیپلمات روس در مورد تحریم های مسکو قبل از روی کار آمدن ترامپ، از مقام خود استعفا کرد.
گزارش ها حاکی از این بود که مایکل فلین، مایک پنس معاون رئیس جمهوری آمریکا را در مورد ماهیت مکالمات خود با مقام روس گمراه کرده است.
- توضیحات
- بازدید: 803
به گزارش بولتن نیوز، به نقل از خبرگزاری فرانسه، دیلما روسف شش ماه پس از برکناریاش از ریاست جمهوری برزیل، به بازگشت به سیاست فکر میکند. به نظر میرسد دیلما روسف اکنون پس از گذشت چند ماه از استیضاحش، آرامتر از گذشته به نظر میرسد.
وی در گفتوگو با این خبرگزاری اعلام کرد، این مساله نمیتواند باعث پایان نبرد سیاسی وی شود.
روسف هنوز در حساب توئیتریاش خود را رییس جمهور منتخب مردم اعلام میکند.
اما او در برزیلیا اعلام کرد که دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نخواهد شد، اما هرگز از دنیای سیاست کنار نخواهد رفت.
وی خاطرنشان کرد: من احتمال کاندیدا شدن برای سناتوری و یا نمایندگی در کشور را غیرمحتمل نمیشمرم.
روسف هنوز اتهامات وارده را سیاسی دانسته و استیضاح را یک اقدام سیاسی در راستای راه اندازی کودتا در کشور تلقی میکند.
وی در پاسخ به سوالی درباره پرونده پتروبراس، گفت: این مسایل بسیار پیچیده هستند. تا به امروز کسی درباره پروندههای فساد در برزیل چیزی نمیداند.
روسف، نخستین رئیس جمهور زن برزیل در 31 اوت سال گذشته میلادی به دنبال متهم شدن به نقض قوانین مالی در مدیریت بودجه فدرال و اعتراضات گسترده مردمی، استیضاح و برکنار شد. این اتفاق برزیل را دچار بحران سیاسی و مالی کرد.
میشل تامر پس از برکناری دیلما روسف، رییس جمهور برزیل شد و قول داد تا برزیل را به رشد اقتصادی برساند. اما این رشد اقتصادی هرگز خودش را به برزیل نشان نداد و رکود و اوضاع اقتصادی در این کشور آمریکای لاتین بدتر شده است.
- توضیحات
- بازدید: 807
چین اسلحههای مالی متعددی همچون هزاران میلیارد دلار اوراق قرضه آمریکایی در اختیار دارد. آمریکا نخواهد توانست در جنگ تجاری با چین پیروز شود و در این جنگ هر پیروزی ظاهری نیز در عمل یک شکست است.
همچنان که دونالد ترامپ ، رئیس جمهور جدید آمریکا درحال تخریب نظم اقتصادی جهانی است که در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته، اغلب کشورهای جهان تنها نظاره گر اتفاقاتی هستند که در حال رخ دادن است. مفسران درحال جست و جو برای یافتن کلماتی هستند که ترامپ در انتقاد از روال مرسوم رهبری و تاب آوری نظام مدرن، لیبرال و دموکراتیک حال حاضر جهان اظهار کرده است.
جریان اصلی رسانههای غربی بر این باور است که رئیس جمهوری جدید جاهل و کم اطلاع است ولی در عین حال به شدت به جملات خود اعتقاد دارد. با اینحال جریان اصلی رسانهای به خود اجازه نمیدهند که جملات آشکارا غلط او را به عنوان دروغ مطرح نمایند.
اما دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است باوجود هرج و مرج و هیاهوی فعلی، یک منطق اقتصادی در عقب نشینی بی نظم دولت ترامپ از جهانی سازی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه در گذشته آمریکا فریب خورده و اجازهی بزرگ شدن چین را داده است و در آینده این روند به پشیمانی آمریکا خواهد انجامید. اما کارشناسان اقتصادی معتقدند کنارهگیری آمریکا از رهبری جهانی و حرکت در جهت خلاف جهانی سازی نیز راه حل این مشکل نیست و یک اشتباه بزرگ خواهد بود.
بسیار مهم است که توجه کنیم حرکت ضد جهانی سازی در آمریکا که در پی حل مسئله بیکاری شهروندان آمریکایی است، به نتایجی بسیار عمیق تر و گسترده تر منجر خواهد شد. به عنوان مثال برخی اقتصاددانان با قرارداد تجارت دوسوی اقیانوس آرام (یک قرارداد تجارت آزاد بین 12 کشور که 40 درصد تولید ناخالص جهان را شامل میشوند) به دلیل عواقبی که برای کارگران آمریکایی دارد، مخالت کردند. اما در واقع تأثیر این قرارداد تجارت آزاد بر بازتر شدن بازار ژاپن بسیار بیشتر از تأثیری است که بر آمریکا دارد. بنابراین کنار زدن این قرارداد از سوی آمریکا تنها اجازه دسترسی چین را به دیگر بازارهای شرق آسیا هموار خواهد کرد.
سیاستمداران پوپولیست آمریکا به این موضوع توجهی ندارند که جهانی سازی موجب شده است میلیونها نفر از شهروندان بسیار فقیر کشورهایی همچون چین و هند، درحال حاضر در طبق متوسط جای بگیرند. نگاهی به صعود چشمگیر کشورهای آسیایی در سالهای اخیر نشان میدهد که در این سالها جهان محل بهتری برای زندگی شده و از آن مهمتر سرنوشت اقتصادی افراد بیش از آنکه به محل زندگی ارتباط داشته باشد، به عملکرد افراد مرتبط است.
اما یک نگاه بدبینانه در منطق سیاستمداران پوپولیست وجود دارد. آنها تصور میکنند آمریکا با پایبندی بیش از حد به جهانی سازی، با دستان خود بذر سرنگونی سیاسی و اقتصادی خود را کاشته است. ترامپ برای پایان دادن به این روند رو به نابودی سر برآورده است؛ ترامپ فردی است که فکر میکند میتواند در مقابل این جریان اقداماتی انجام دهد. اما هدف مناسب برای آمریکا تنها این نیست که شغل مردم آمریکا را به آنها بازگرداند، بلکه هدف نهایی باید این باشد که نظامی طراحی شود که سلطه آمریکا بر جهان را تمدید نماید.
شعار اصلی ترامپ این است که «ما باید بر اصلاح خودمان تمرکز نماییم». اما متأسفانه با این رویکرد به سختی میتوان انتظار داشت آمریکا همچنان نظم جهانی را که برای دههها از آن منتفع شده را حفظ نماید. اشتباه نکنید! آمریکا بزرگترین برنده نظم جهانی دهههای گذشته بوده است. هیچ کشور بزرگ دیگری به اندازه آمریکا ثروتمند نیست و طبقه متوسط آمریکا از هر نظر بالاتر از استانداردهای جهانی زندگی میکنند.
گرچه ممکن است کشوری مانند دانمارک جای مناسبی برای زندگی باشد و استانداردهای بالایی داشته باشد. اما دانمارک کشوری همگن و 5٫6 میلیون جمعیت است که تحمل بسیار کمی در پذیرش مهاجران دارد و در عمل قابل مقایسه با آمریکا نیست.
چه بخواهیم، چه نخواهیم، قطار جهانی سازی مدتهاست که شروع به حرکت کرده و این تصور که میتوان آن را در جهت عکس حرکت داد بسیار ساده لوحانه است. تغییر دادن اتفاقاتی که قبل از دیدار سال 1972 نیکسون، رئیس جمهور آن زمان آمریکا، از چین رخ داده است، غیرممکن است. در حال حاضر سرنوشت چین و نقش این کشور در اقتصاد جهانی در دستان مردم و رهبران چینی قراردارد. اگر دولت ترامپ فکر میکند که میتواند با راه انداختن یک جنگ تجاری با چین شرایط را به گذشته بازگرداند، بسیار در اشتباه است؛ چراکه هر تلاش آمریکا برای کاهش سرعت توسعه اقتصادی و نظامی چین، دقیقا نتیجهای عکس در پی خواهد داشت.
تابحال دولت ترامپ تنها به مشاجره با دولتمردان چینی بسنده کرده است و بر سیاستهای محدودکننده تجارت با مکزیک تمرکز دارد. با اینکه توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی(نفتا)، که ترامپ به بازنگری در آن معتقد است، تأثیر میانهای بر تجارت و اشتغال در آمریکا دارد(در برخی موارد به ضرر آمریکاست و در برخی موارد نیز تأثیر مثبت دارد)، ترامپ معتقد است این قرارداد، که سالها قدمت دارد نیز نیاز به بازنگری دارد. علاوه بر این او با اصرار بر گرفتن هزینه ساخت دیوار در مرز مکزیک، از این کشور، به مانند کشوری که مکزیک را تحت استعمار خود دارد رفتار کرده و مردم این کشور را تحقیر کرده است.
دولت ترامپ روش مناسبی را در زمینه تعامل با کشورهای آمریکای لاتین انتخاب نکرده است. در اثر اقدامات دولت ترامپ نهادهای مکزیکی در کوتاه مدت میتوانند پایداری خود را حفظ نمایند و در بلند مدت نیز به دلیل شکل گیری انگیزههای ضد آمریکایی در مردم این کشور، رهبران مکزیک در جهت خلاف منافع آمریکا عمل خواهند کرد.
اگر دولت ترامپ بخواهد به همین شیوه بسیار ساده و جنجالی وارد یک جنگ تجاری با چین شود، با واکنشهای بسیار شدیدتری مواجه خواهد شد. چین اسلحههای مالی متعددی همچون هزاران میلیارد دلار اوراق قرضه آمریکایی در اختیار دارد. علاوه بر این چنانچه ترامپ بخواهد در تجارت چین را تحت فشار قرار دهد، قیمت بخش قابل توجهی از محصولات فروشگاههای زنجیرهای معروف آمریکا – مانند وال مارت و تارگت – که مردم آمریکا محصولات مورد نیاز خود را از آنها خریداری میکنند، با افزایش قیمت مواجه خواهد شد.
علاوه بر این بخشهای زیادی از آسیا، از تایوان گرفته تا هند، در مقابل چین آسیب پذیر هستند. درحال حاضر نیروی نظامی چین نسبتاً ضعیفتر است و در صورت وقوع یک جنگ بین دو کشور، آمریکا پیروز خواهد شد؛ ولی وضعیت به سرعت درحال تغییر است و چین در آینده نزدیک ناو هواپیما بر و دیگر تجهیزات جنگی پیشرفته را خواهد ساخت.
آمریکا نخواهد توانست در جنگ تجاری با چین پیروز شود و در این جنگ تجاری هر پیروزی ظاهری نیز در عمل یک شکست است. آمریکا باید با چین وارد مذاکره شود تا بتواند در کنار محافظت از همپیمانان آسیایی خود در تعامل با کره شمالی نیز از چین استفاده نماید. بهترین راه برای دستیابی به توافقی که ترامپ نیز در پی آن است، اعمال سیاستهای تجاری بازتر با چین است و نه شروع یک جنگ تجاری مخرب.