اجتناب اتحادیه اروپا از به رسمیت شناختن رهبر مخالفان ونزوئلا و برگزیدن راهی متفاوت از موضع دولت واشنگتن در قبال کاراکاس، از تحولاتی تازه در مناسبات اتحادیه اروپا، آمریکا و ونزوئلا حکایت دارد.
به گزارش ایرنا، کمتر از یک هفته از میزبانی اتاق بیضی کاخ سفید از جو بایدن رئیسجمهوری جدید آمریکا میگذرد که خبر عقب نشینی رسمی اتحادیه اروپا از به رسمیت شناختن «خوان گوایدو» رهبر خودخوانده ونزوئلا و به بیان دقیق تر مهره دست نشانده «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری وقت آمریکا، روز دوشنبه هفته جاری به تیتر نخست بسیاری از رسانههای جهان تبدیل شد.
اتحادیه اروپا تنها به فاصله چند روز از ۲۳ ژانویه و دومین سالگرد (۲۰۱۹) ادای سوگند خوان گوایدو رئیس پیشین مجلس ملی تحت کنترل مخالفان دولت ونزوئلا در سمت رئیسجمهوری موقت، با صدور بیانیه ای رسمی، خود را از تقابل نیکلاس مادورو رئیسجمهوری چپگرای ونزوئلا و گوایدو و همچنین دخالت در توطئه دیرینه آمریکایی علیه ونزوئلا کنار کشید.
اتحادیه اروپا اخیرا (ششم ژانویه/ ۱۷ دی) با صدور بیانیه ای هر چند نتایج انتخابات پارلمانی ماه گذشته ونزوئلا را زیر سوال برد اما آنچه در این بیانیه توجه کارشناسان و ناظران را جلب کرد، اشاره به نام خوان گوایدو، بدون عنوان «رئیس جمهوری موقت» یا «انتقالی» ونزوئلا بود. به نوشته یورونیوز، بسیاری از رسانههای اسپانیایی زبان و اروپایی از جمله لیبراسیون و فایننشال تایمز در آن زمان این تغییر را نشانه پایان به رسمیت شناختن گوایدو به عنوان رئیسجمهوری موقت ونزوئلا توصیف کردند.
به پایان رسیدن دوران ریاست چالش برانگیز ترامپ، افول قدرت مخالفان و بروز اختلافات داخلی میان اعضای مخالف دولت ونزوئلا، پیروزی حزب تحت حمایت مادورو در انتخابات مجلس ملی و استحکام کنترل رسمی و قانونی مادورو بر تمامی نهادهای کلیدی این کشور تحت تحریم آمریکای لاتین سبب شد تا پایان تاریخ مصرف رهبر مخالفان برای اعضای اتحادیه فرا رسد.
«لوئیس ویسِنته لئون» مدیر شرکت تحلیلی «دیتا آنالیسیس» بر پایه نظرسنجیهای افکار عمومی در ماه جولای ۲۰۲۰ (مرداد ماه) اعلام کرد، خوان گوایدو رهبر مخالفان در روندی نزولی از میزان برخورداری حمایت ۶۱ درصدی در ماه فوریه ۲۰۱۹ به محبوبیت ۲۵ درصدی رسیده است. به گفته این کارشناس ونزوئلایی، عدم تحقق وعدههای گوایدو عامل اصلی ریزش محبوبیت و اعتماد جامعه به او محسوب میشود.
نشریه ال اسپانیول نوشت: به رسمیت شناختن گوایدو برای زیر سوال بردن وجاهت قانونی و مشروعیت ریاست مادورو از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا امری ضروری بود اما با وجود تجزیه و تحلیلهای فراوان برای اعتبار بخشیدن به این اقدام، نه تنها قانونی بودن تصمیم مجلس ملی برای کشورها محرز نبود بلکه واقعیت این است که تفسیر قانون اساسی ونزوئلا با استناد به قوانین سایر کشورها غیر منطقی بوده و وظیفه این امر بر عهده مقامهای عالی قضایی خود این کشور است.
موضع اتحادیه اروپا در قبال خوان گوایدو رهبر مخالفان دولت ونزوئلا در حالی تغییر کرده است که این می تواند سیگنالی مثبت و البته دشوار از چشم انداز احتمالی تغییر موضع دشمنان علیه ونزوئلا و تحولات آتی این کشور آمریکای جنوبی باشد. از طرفی اتحادیه اروپا قطعا به این نتیجه رسیده که تشدید فشارها علیه یک دولت مشروع در ونزوئلا راه به جایی نخواهد برد و حمایت از یک سیاستمدار در جایگاه رئیسجمهور بدون برگزاری انتخابات خلاف قوانین بین المللی است.
اتحادیه اروپا در حالی اعلام کرده دیگر خوان گوایدو را به عنوان رئیسجمهوری ونزوئلا به رسمیت نمیشناسد که این می تواند نشانه ای از استقلال تصمیم گیری این اتحادیه در برابر واشنگتن باشد؛ نشانه ای مهم از استقلال طلبی جدید اروپا در اتخاذ سیاستهایش در قبال کشورهای جهان. همچنین در خوشبینانه ترین حالت این تغییر موضع اتحادیه اروپا نشان میدهد که اروپا در نهایت عقلانیت را در مسیر سیاستهایش در قبال کاراکاس در پیش گرفته است.
در اواخر دوران ترامپ، میان بیشتر مقامهای امریکایی نسبت به عملکرد گوایدو ناامیدی های زیادی ایجاد شد به طوریکه بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که آمریکا دیگر مانند سابق قصدی برای حمایت از گوایدو و اقداماتش ندارد و عملا طرح دولت ترامپ برای حمایت از گوایدو در راستای براندازی دولت نیکلاس مادورو رئیس جمهوری قانونی ونزوئلا شکست خورده است.
دولت ترامپ زمانی که گوایدو را به عنوان رئیس جمهوری ونزوئلا به رسمیت شناخت عملا اتحادیه اروپا را برای اتخاذ چنین تصمیمی تحت فشار گذاشت. آمریکا پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸ ونزوئلا، با حمایت از خوان گوایدو رهبر حزب مخالفان این کشور نفت خیز حوزه آمریکای لاتین و ایجاد اختلاف و مداخله در امور داخلی این کشور، همواره در پی سرنگونی دولت مادورو بود.
به همین دلیل دولت دولت مادورو تلاش کرد تا تثبیت ثبات سیاسی و پس از آن حل چالشهای اقتصادی جدی در این کشور را به طور جدی در دستور کار خود قرار دهد.
دولت کاراکاس که همزمان در دو جبهه فشارهای آمریکا و فعالیتهای مخالفان در داخل مبارزه کرده، همواره طی این سالها بر مقاومت و ایستادگی در برابر زورگوییهای آمریکا و همچنین استقلال ونزوئلا تاکید داشته که به نظر میرسد نتایج مطلوبی در این مسیر به دست آورده است. دولت مادورو در سالهای اخیر به رغم مواجهه با فشارهای سنگین واشنگتن توانست با سازوکارهای مختلف از جمله تقویت روابط با همپیمانان راهبردی اش در برابر مشکلات ایستادگی کند.
وقتی پازل اخبار دو سال اخیر تحولات آمریکا و ونزوئلا را کنار هم میچینیم، در مییابیم که تغییر موضع اتحادیه اروپا در مورد خوان گوایدو می تواند نتیجه ایستادگی مادورو و دولت ونزوئلا در برابر سیاستهای خصمانه دولت ترامپ و واقع بینانه نبودن رویکرد کاخ سفید در قبال وضعیت ونزوئلا باشد.
«گوستاوو بورخِس» (Gustavo Borges) رئیس اندیشکده و مرکز تحقیقاتی و مطالعاتی «ساموئل رابینسون» ونزوئلا معتقد است، مسئله به رسمیت شناختن گوایدو از سوی اکثریت اعضای اتحادیه اروپا از همان دو سال پیش نیز اتفاق نظری وجود نداشت. در سال ۲۰۱۹ کشورهایی همچون ایتالیا و یونان مخالف به رسمیت شناختن این اقدام خودسرانه خلاف قانون اساسی بودند، به همین دلیل اینکه اکنون بگوییم «اتحادیه اروپا اکنون از به رسمیت شناختن گوایدو عقب نشینی کرده» عبارتی نادرست است.
به گفته این تحلیلگر ونزوئلایی، پروژه جعلی که گوایدو نماینده آن است به ویژه در ماههای اخیر توسط نیکلاس مادورو و مردم ونزوئلا با شکست مواجه شد. اتحادیه اروپا وابستگی زیادی به سیاست خارجی آمریکا داشته و به این ترتیب تجدید نظر اروپا از استراتژی خود در تطابق با تغییر رئیسجمهوری آمریکا امری بدیهی است. وی همچنین گفت: اروپاییها تصور میکنند که بایدن به اندازه ترامپ بی کفایت نخواهد بود. حال باید دید اتحادیه اروپا تا چه حد از توانایی تصمیمگیری خارج از چارچوب سیاسی ایالات متحده را برخوردار خواهد بود.
بورخس در ادامه در تحلیل تاثیر این تصمیم اتحادیه اروپا بر روابط با آمریکا خاطر نشان کرد: احتمال ایجاد گسست میان اتحادیه و آمریکا وجود نخواهد داشت، زیرا منافع هر دو طرف از اعلام جنگ با ونزوئلا مشترک است. بنابراین حتی از دولت بایدن نیز نمیتوان انتظار تغییر موضع داشت. آنها احتمالا تاکتیک رویکرد را تغییر خواهند داد اما بدون شک، استراتژی یکسان و تغییر ناپذیر خواهد بود و آن تلاش برای تغییر تحمیلی دولت مادورو برای تسلط بر نقطهای استراتژیک در آمریکای لاتین و تقویت رویارویی با چین و روسیه. حال آنکه تحولات ۲۰ سال اخیر نشان داده که دستیابی به این هدف ، آسان نخواهد بود.
«دیِگو سِکِرا» (Diego Sequera) نویسنده، تحلیلگر و محقق اندیشکده «میسیون بِردد» نیز با اشاره به اظهارات «آنتونی بلینکن» نامزد موردنظر جو بایدن به عنوان وزیر خارجه دولت جدید بایدن در تداوم حمایت دولت آمریکا از گوایدو گفت: بلینکن تنها چند روز پس از آغاز سال ۲۰۲۱ در حالی مدعی پشتیبانی واشنگتن از رهبر مخالفان شد که در خوشبینانه ترین حالت میتوان این امر را تلاش وی برای تصاحب منصب وزارت خارجه و جلب نظر موافق اعضای سنا دانست. با این حال تصور اینکه رویکرد کاخ سفید در قبال ونزوئلا تغییر کند نیز امری دشوار است.
بلینکن طی جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا به منظور تایید وی گفت: دولت بایدن به منظور فشار بیشتر بر دولت مادورو، برنامه موثرتری از تحریم ها علیه ونزوئلا را اعمال خواهد کرد.
این در حالی است که پیشتر منابع نزدیک به تیم جو بایدن اعلام کردند که وی ضمن نادیده گرفتن تماسهای خوان گوایدو، برای مذاکره با «نیکلاس مادورو» رئیس جمهوری ونزوئلا آماده میشود.
فرجام سخن
رویکرد غیر قابل دفاع اتحادیه اروپا همزمان با توطئههای آمریکا علیه مردم ونزوئلا سبب شده تا کارشناسان ونزوئلایی حتی به این حرکت خلاف جریان آمریکایی اتحادیه اروپا در توقف به رسمیت شناختن گوایدو نیز به دیده تردید بنگرند. به گفته تحلیلگر اندیشکده میسیون بردد، اتحادیه اروپا از ماهیت و اراده ای مستقل برخوردار نیست. بنابراین نتیجه این تصمیمگیری نه در آینده ای دور بلکه به زودی روشن خواهد شد. اینکه اتحادیه اروپا در هر زمانی خود را با رویکرد آمریکا همرا ه کند نیز تعجب برانگیز نخواهد بود.
از طرفی تصمیم جدید اتحادیه اروپا هر چند حکایت از اختلاف نظر علنی میان این اتحادیه و آمریکا دارد اما با این حال بر اساس رویکرد متفاوت دولت بایدن با دولت ترامپ و اعلام آمادگی دولت مادورو در چارچوب احترام به حاکمیت این کشور، تحولات تازه در سیاستهای کاخ سفید در قبال ونزوئلا و احتمال گفتوگوهای جدید میان کاراکاس_ واشنگتن با هدف حلوفصل اختلافات نیز دور از ذهن نخواهد بود.
اکنون که اتحادیه اروپا راهش را از آمریکا در مسئله ونزوئلا جدا کرده، زمان آن فرا رسیده که دولت جدید آمریکا نیز در رویکرد قبلی کاخ سفید در مورد تشدید فشارها علیه ونزوئلا تجدیدنظر کند و به جای مانع تراشی، واقعیتهای ونزوئلا را به درستی ببیند. چشم بستن بر تضعیف موضع مخالفان و ریزش حامیان این جبهه در میان خود ونزوئلاییها، تلاش دولت برای دستیابی به ثبات سیاسی، چالشهای اقتصادی جدی و پیامدهای تحریمهای خصمانه آمریکا علیه نه فقط دولت بلکه ملت بولیواری مسئله ای مگر مقاومت در برابر پذیرش حقیقت نیست.